ادوار تاریخی

«ادوار تاریخی» به معنای دوره‌ها یا بازه‌های زمانی مشخصی در تاریخ است که بر اساس ویژگی‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی یا اقتصادی از یکدیگر متمایز می‌شوند. این واژه بر تقسیم‌بندی زمان در گذشته برای مطالعه و تحلیل تحولات انسانی دلالت دارد.

در علم تاریخ، ادوار تاریخی برای دسته‌بندی رویدادها و بررسی تغییرات ساختاری جامعه استفاده می‌شود. این تقسیم‌بندی‌ها به پژوهشگر کمک می‌کند تا سیر تکامل و دگرگونی‌ها را بهتر درک کند و ارتباط میان دوره‌های مختلف را شناسایی نماید.

کاربرد اصلی «ادوار تاریخی» در آموزش و پژوهش است، زیرا با تفکیک زمان به بخش‌های قابل فهم، مطالعه‌ی تاریخ ساده‌تر می‌شود. برای مثال، دوره‌های باستان، میانه و معاصر نمونه‌ای از چنین ادواری هستند که شناخت روند تمدن‌ها را نظام‌مند می‌سازند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ادوار تاریخی، که یکی از مباحث مورد توجّه در فلسفه نظری تاریخ است، در مجموع برخاسته از نگرشی به تاریخ است که آن را به عنوان یک کل دارای مسیر و هدف در نظر گرفته است و برای رسیدن به مقصود نهایی باید مراحلی را طی کند. این مراحل همان ادوار تاریخی هستند که با نگاه پویا شناسانه به اجتماع، قوانین حرکت و مسیر تاریخیِ کلی جامعه، از آغاز تا انجام را نشان می دهد.
بحث ادوار تاریخی دارای دو عنصر است:اول نگاه عقلانی به تاریخ؛ به این معنا که تاریخ دارای معنای واقعی بوده و یک مجموعۀ به هم پیوسته و مرتبط با هم است.عنصر دوم نگاه مورخ به تاریخ (تاریخ نگری) و فضایی که مورخ در آن حضور دارد، می باشد با توجه به این دو عنصر است که می توان به خوبی نظراتی را که دربارۀ مسیر تاریخی وجود دارد، مورد توجه قرار داد.بر این اساس در یک دسته بندی کلی، گروه اول را کسانی تشکیل می دهند که در مجموع برای تاریخ مفهوم خاصی قائل نیستند؛ در نتیجه سیری را برای آن در نظر نمی گیرند.آن چه در قدیم به عنوان تاریخ می شناختند، عبارت بود از شرح مبارزات روزانۀ شهرها و امپراطوری ها. یکی پیروز می شد، دیگری سقوط می کرد، ولی هیچ مرحلۀ تازه ای که مفهوم تاریخی داشته باشد، پدید نمی آمد.بدین سان تاریخی که آن ها می شناختند هیچ جهتی نداشت.این عقیده چندان بی طرفدار نماند و «حتی تا قرن ۱۹ عدۀ زیادی فکر می کردند که اصولاً تاریخ یک سلسله وقایع بی ربط پراکنده یا حوادثی است که از آن هیچ گونه استنباط خاصی نمی شود کرد.»
نظریه گروه دوم
در مقابل گروهی بودند که با وجود اختلافات فراوان، در این معنا که تاریخ دارای حکمت و در نتیجه حرکت است، وحدت نظر داشتند. گروهی این حرکت را به شکل خط مستقیمی در نظر گرفتند که جامعۀ بشری در آن در حال حرکت است. این حرکت خطی، به دو شکل قهقرایی و تکاملی قابل تقسیم است.سابقۀ تفکر «حرکت خطی قهقرایی» به دوران قرون وسطی باز می گردد. «در این تاریخ انسان ابتدا از بهشت به زمین هبوط می کند بعد به معصیت بیشتری آلوده می گردد و پس از طی زمان مقدر تاریخ را به پایان خود می رساند.» در این نگاه، ارادۀ انسانی نادیده گرفته شده و مشیت الهی که برگرفته از فضای حاکمیت کلیسا بود، پر رنگ شده، همواره یادآور سقوط انسان از عصر طلایی پهلوانان به قرون وسطی بود. بر این اساس تاریخ، حرکت روبه جلو و تکاملی نخواهد داشت و همواره نگاهش به عقب خواهد بود. هر چند برخی جریان ها، بازگشت انسان به خلد برین را نهایت حرکت تاریخ می دانستند؛ اما، این وعده ای خارج از جهان مادی بود.
فکر ترقی
فکر ترقی یعنی ترقی مداوم و بی حد و حصر در صعود مستقیم از یک وضعیت پست تر به سوی وضعیتی عالی تر، تا قرن هفده برای انسان ناشناخته بود و فقط با طلیعۀ انسانی بود که سرانجام جهان قرون وسطی متلاطم شد و عصر جدید آغاز گشت. نخستین شکل اعتقاد به ترقی از پیدایش علوم جدید سرچشمه گرفت.اعتقاد به ترقی متضمن این فرض است که در تاریخ بشر یک الگوی دگرگونی وجود دارد، که این الگو متشکل از تغییراتی است که به طور اجتناب ناپذیر و تنها در یک جهت کلی صورت می پذیرد و این جهت به طرف مطلوب تر شدن اوضاع و احوال نسبت به وضعیت قبلی است؛ امّا، در مورد نوع پیشرفت، عده ای پیشرفت بشر در علوم و یا در جریان تکامل علمی، عده ای در توسعه و پیشرفت تکنیک و در فنون، و برخی دیگر در تسلط بر طبیعت و استفاده هر چه بیشتر از طبیعت می دانند؛ ولی مرکز همۀ این ها آن است که بشر در آینده بر همه چیز مسلط شود. در مجموع این گروه معتقدند که مسیر تاریخ، درست بوده و رو به پیشرفت است.علاوه بر کسانی که یک مسیر خطی برای تاریخ در نظر گرفته بودند، عده ای از فلاسفه و مورخان، یک مسیر دوری برای تاریخ ترسیم کردند."این گروه در مسیر تاریخ به جای پیشرفت دائمی، تئوری سقوط یا تئوری انحطاط و انحلال تمدن های انسانی را عنوان می کنند. بر اساس نظریه ادواری تاریخ، بشر دوره های مختلفی را می پیماید که از کودکی شروع می شود و به پیری و مرگ ختم می گردد. در این نظریه، تاریخ از یک نقطه شروع شده و به همان باز می گردد؛ مانند تناسخ که انسان ها می میرند و دوباره پس از مرگ متولد می شوند. در نتیجه در این نظریه ترقی و پیشرفت جایگاهی ندارد. اشنپگر یکی از هوداران این نظریه بوده و مرگ را برای جامعه امری طبیعی می داند.در نهایت نوع دیگری از حرکت تاریخی، حرکت مارپیچی است که در آن جوامع انسانی از پشت سر گذاشتن مراحل نهایی، به مرحلۀ اول رجعت می کنند.

جمله سازی با ادوار تاریخی

کوار در ادوار تاریخی پس از اسلام نیز همچنان اهمیت خود را به عنوان یک شاهراه و قطب کشاورزی حفظ کرده‌است؛ و شهری خرم و آباد که دارای استقلال قضایی و مسجد جامعی بزرگ بوده‌است. و همچنین گلاب کوار به عنوان مرغوبترین و خوشبوترین گلاب جهان، شهره آفاق بوده‌است.
فرض بر این است که دین سکاها مرتبط با آیین کهن‌تر هندوایرانی و همچنین باورهای ایرانی شرقی مرسوم در آن زمان و سنت‌های مردمان اوستی بوده است. از سوی دیگر می‌توان ردپایی از تأثیر آیین سکایی را بر اسطوره‌شناسی مردمان اسلاو، مجار و ترک در ادوار تاریخی متاخرتر پی گرفت.
پیروان آیین مهر روز اول دی را روز تولد خورشید می‌دانستند چون از این روز به تدریج خورشید بیشتر در آسمان می‌پاید و شب‌ها کوتاه‌تر و روزها بلندتر می‌شود. ایرانیان سال را در دوره‌ای از ادوار تاریخی خود از آغاز زمستان و ماه دی یا روز خورشید و ماه خداوند آغاز می‌کردند و در واقع نوروزشان بود.
آثار معماری ایران بیش از هر چیز مذهبی هستند و دارای خصلت نیایشی می‌باشند. آداب و رسوم، مراسم مذهبی، روحیه، اخلاقیات، اندیشه و عقیده نسل‌ها در معماری ایران انعکاس واضحی دارد و با وجود اینکه در طی دوران‌های مختلف تحولات چشمگیری داشته است، دارای ویژگی‌های خاصی است که این اصول حفظ گردیده است. این آثار را می‌توان در ادوار تاریخی مختلف بررسی کرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال انگلیسی فال انگلیسی فال چوب فال چوب فال تاروت فال تاروت