لغت نامه دهخدا
بادخرام. [ خ َ/ خ ُ ] ( نف مرکب ) شتاب رونده. تندرونده:
هر دو در پویه گشته بادخرام
تا ز شب رفت یک دو پاس تمام.نظامی.
بادخرام. [ خ َ/ خ ُ ] ( نف مرکب ) شتاب رونده. تندرونده:
هر دو در پویه گشته بادخرام
تا ز شب رفت یک دو پاس تمام.نظامی.
شتاب رونده
💡 بر عرش برین مبارکش باد خرام آنکس که چو من غلام صادق باشد»