💡 پارمنیدس اما وجود و هستی را مادی؛ و در مکان متناهی میدانست و آن را به شکل یک کره در نظر میگرفت.به موجب تعالیم پارمنیدس موجود کلی است یگانه، نامتحرک، بدون انتهای زمانی، که کاین نشدهاست و فاسد نمیشود، مطلقاً ساده است، از حیث زمانی و مکانی عین خود است یعنی همیشه به یک نوع باقی میماند و قسمت پذیر نیست. در درون مرزهای خود بی حرکت است، در همه جای خود به نحو برابر از خود آکندهاست و شکل کره دارد؛ بنابراین موجود کره ای است همگون که نمیجنبد و دگرگون نمیشود. به عنوان کره دارای بعد است ولی فاقد کیفیت. زنده نیست و روحی دارای خرد ندارد. نه خداست و نه دارای خصوصیات و صفات خدایی. با تفکر یگانه میشود ولی در این یگانگی مقدم بر تفکر است. چیزی که دارای بعد ولی فاقد اعراض است از طریق حواس دریافتنی نیست. از این رو کره وجود که در هر سو به یک اندازه گسترده شده و فاقد کیفیت است، از دید تفکر انسانی که وابسته ادراک حسی است و نمود کثرت و تغیر است، پنهان میماند. جهان محسوس و هرچه چنین مینماید که در آن رخ میدهد، واقعیتی خیالی است. واقعیت حقیقی، ایستاست، در هر سو بهطور برابر گسترش یافتهاست، فاقد کیفیت است و تنها به چشم تفکر خدایی دیده میشود.