دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
جرح (۴ بار)
(بر وزن قفل) زخم. جمع آن جروح است گوش در مقابل گوش، دندان و زخمها قصاص شوندهاند. در مفردات گوید: قدح شاهد را جرح گویند گوئی قادح زخمی به او میزند حیوان شکاری را جارحه نامیدهاند زیرا زخمی میکند و یا کسب میکند، اعضاء بدن را که کار میکنند جوارح گویند زیرا اثر میگذارند و یا کسب میکنند، اجتراح کسب گناه و اصل آن از جراحة است(باختصار). طیّبات بر شما حلال شده و آنچه از حیوانات شکاری تعلیم کننده سگهای شکاری و یا صاحبان شکار با کلاب هستید. در مجمع فرموده: جوارح به معنی کواسب است از طیور و درّنده ها، واحد آن جارحه است و علّت این تسمیه آنست که برای اربابان خود در اثر شکار کردن طعام کسب میکنند. ناگفته نماند کسب یک نوع اثر گذاردن است. و آنگاه که جارحة به معنی کاسب به کار وی رود، معنای اوّلی ملحوظ است. او کسی است که شما را در وقت شب میگیرد (میمیراند) و انچه در روز کسب میکنید میداند سپس در روز شما را زنده میکند تا اجا معیّن به پایان برسد. در این آیه «جَرَحْتُمْ» به معنی کار با جارحه و اعضاء است. از راغب نقل شد که اجتراح کسب گناه است در اقرب الموارد گوید: اجتراع به معنی اکتساب است و اکثراً در جرائم به کار میرود و از آنست قول قرآن «اَمْ حَسِبَ الَّذینَ اجْتَرَحوا...» مجمع البلان مطلق اکتساب گفته است در نهج البلاغه آمده «فَزالَ عَنْهُمْ اِلّا بِذُنُوبٍ اجْتَرَ حوها» خطبه 176 قاموس و صحاح نیز مطلق اکتساب گفتهاند ولی محلّی پیدا نشد که در غیر گناه استعمال شده باشد. در محلّ دیگری به جای اجترح اکتسب آمده مثل. احتمال هست علت استعمال اجتراح در سیئات آن باشد که گناهان در وجود انسان و جهان اثر بد میگذارند و گناهکار به وجود خود و روح خود و به دنیا زخم میزند و شاید گناهان او در حسنات وی زخم تولید کند انشا اللّه در «وزن»خواهد آمد که سیئات سبب خفّت و پوچی حسنات اند.