ازین سپس

لغت نامه دهخدا

ازین سپس. [ اَ س ِ پ َ] ( ق مرکب ) مخفف از این سپس. بعد از این. من بعد.

فرهنگ فارسی

بعد از این از این پس.

جمله سازی با ازین سپس

من و قناعت و کنجی ازین سپس زیراک زیان عمر من از سود جاه و مال گذشت
خسرو ازین سپس نگذارد عنان تو گو برق بار آتش و گو ابر زای، آب
چو شعر شکر فرستم ازین سپس بر شاه نگر چه خواهم گفتن ز کبر و غنج و دلال
شمایل تو بدیدم ز قامت شمشاد ازین سپس کشش من همه سوی بالاست
ز سرخ روئی عدلش ازین سپس در باغ دم صبا نکند زرد روی برگ رزان
ز خوردنیها من خود همین غمی دارم چو زین برآمدم آخر ازین سپس چه خورم