ازبار

لغت نامه دهخدا

ازبار. [ اِ ] ( ع مص ) بزرگ جثه و دلیر گردیدن. ( منتهی الارب ).

جمله سازی با ازبار

سرو را دارد بهار بی خزان درپیچ وتاب برگ بر آزادگان باشد گران ازبار بیش