اردشیر چهارم

لغت نامه دهخدا

اردشیر چهارم. [ اَ دَ / دِ رِ چ َ رُ ] ( اِخ ) ( هخامنشی ) بروایتی بهنگام حمله اسکندر، بِسّوس سردار خائن داریوش سوم به باختر رفته خود را اردشیر چهارم نامید و چون خبر آمدن اسکندر را شنید بماوراء جیحون فرار کرد و در آنجا دستگیر شد. بعد اسکندر وقتی که از کنار سیحون برگشت در باختر مجلسی از ایرانیان بیاراست تا در باب مجازات قاتل داریوش رأی دهند و بر حسب رأی مجلس مزبور او را در همدان بدار آویختند. ( ایران باستان ص 144 و 1653 و 1690 ).

جمله سازی با اردشیر چهارم

بعد از شکست قطعی داریوش در سال ۳۳۰ پیش از میلاد، و فرار او بسوی مشرق، در حدود دامغان، بسوس ساتراپ (والی) باختر و از خویشاوندان داریوش که از آمدن اسکندر مطلع شده بود، شاه را به قصد کشتن، زخم مهلکی زد و به سوی باختر گریخت و خود را اردشیر چهارم، شاه خواند.
بعد از شکست قطعی داریوش در سال ۳۳۰ پیش از میلاد، و فرار او بسوی مشرق، در حدود دامغان، بسوس ساتراپ (والی) باختر و برادرزاده داریوش که از آمدن اسکندر مطلع شده بود، شاه را به قصد کشتن، زخم مهلکی زد و به سوی باختر گریخت و خود را به عنوان اردشیر چهارم، شاه خواند.
نام «دروازه‌های کاسپین»[یادداشت ۳] در اصل به ناحیه باریکی در گوشه جنوب شرقی دریای خزر گفته می‌شد که در واقع اسکندر از میان آن در تعقیب اردشیر چهارم پیش روی کرد، اگرچه وی برای مستحکم کردن و سنگربندی آن توقف نکرد. این ناحیه توسط تاریخ‌نگاران خیال‌پردازتر اسکندر به گذرگاه‌های میان قفقاز منتقل شد.