احمدخان گیلانی

لغت نامه دهخدا

احمدخان گیلانی. [ اَ م َ ن ِ گی ] ( اِخ ) شریف حسینی از امیرزادگان گیلان. او در ریاضی و حکمت و موسیقی ید طولی داشت و بفارسی شعر میسرود و خود اصوات و نغمات برای غزلهای خویش میساخت. بامر شاه طهماسب صفوی در قلعه قهقهه سالها محبوس بود و اسماعیل ثانی که پس از شاه طهماسب بسلطنت رسید در زندان با وی آشنا گردید و به او وعده داد که اگر ملک بدو رسد گیلان را به احمدخان بخشد. اتفاقاً پس از سلطنت بوعد خویش وفا نکرد و او را به اصطخر فرستاده در آنجا بازداشت تا اسماعیل از دنیا برفت و نوبت سلطنت بشاه سلطان محمد رسید او احمدخان را مستخلص کرده ولایت گیلان داد. چون شاه عباس فرزند سلطان محمد بر ملک ایران مستقر گردید گیلان را از احمد باز گرفت و احمد بسلطان محمد عثمانی پناهنده گشت و از او مدد خواست سلطان او را مساعدت نکرد و او به بغداد رفته بسال 1009 هَ. ق. در آنجا وفات یافت. ( از خلاصة الاثر ). و رجوع به قاموس الاعلام شود.

جمله سازی با احمدخان گیلانی

تاریخ خانی مشتمل است بر مقدمه و سه باب. باب اول در ۴۴ فصل درباره حوادث سالهای ۸۸۰ تا ۹۰۹ است، یعنی اواخر حکومت سلطان محمد (۸۵۱ ـ۸۸۳)، فوت او و جانشینی کارکیا میرزاعلی، جنگ منجیله دشت، فتح قلعه طارم و حوادث دیگر. باب دوم در شش فصل در باره سلطنت سلطان حسن (۹۱۰ـ۹۱۱) و عزل و قتل میرزاعلی و کشته شدن سلطان حسن است. باب سوم شرح سلطنت سلطان خان احمدخان گیلانی است.
از مؤلف کتاب اطلاعی در دست نیست جز آنکه کتاب خود را به فرمان سلطان خان احمدخان گیلانی (۹۱۱ـ۹۴۳ ه‍.ق‍) نوشته است. تاریخ خانی در باره تاریخ گیلان در زمان سلاطین کیایی گیلان، و ظاهراً دنباله کتاب تاریخ گیلان و دیلمستان، تألیف ظهیرالدین مرعشی است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
پرده برداشتن
پرده برداشتن
ملکا
ملکا
تازه
تازه
جزئیات
جزئیات