( آبریزش ) آبریزش. [ زِ ] ( اِمص مرکب ) قطره قطره فروریختن آب از سقف و چشم و مانند آن.
فرهنگ فارسی
( آبریزش ) قطره قطره فروختن آب از سقف و چشم و مانند آن
جمله سازی با ابریزش
در لغت نامه دهخدا در مورد معنی اَنفیه دارویی که باعث عطسه میگردد و باعث باز شدن مجرای بینی میشود.این دارو برای درمان سینوزیت، عفونت های بدن که از طریق عطسه خارج میشوند و درمان گرفتگی و ابریزش بینی است.