ابخوره

لغت نامه دهخدا

( آبخوره ) آبخوره. [ خوَ / خ ُ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) آبگیر. جوی:
آب چون برد سوی آبخوره
چون گسست آب بر بماندخره.ابوالعباس.

فرهنگ معین

( آب خوره ) (رِ ) (اِمر. ) ۱ - آبخوری. ۲ - آبگیر. ۳ - چشمه، جویبار.

فرهنگ فارسی

( آبخوره ) ( اسم ) ۱ - آبخوری نصفی. ۲ - آبگیر. ۳ - جوی جویبار.
آبگیر

جمله سازی با ابخوره

تپه وقفیات مربوط به اواخر سده‌های اولیه دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در استان قزوین، شهرستان تاکستان، بخش اسفرورین، دهستان خرم‌آباد، روستای ابخوره واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۲۲۳۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.