معتب

معانی لغوی

خشم گرفتن: این واژه به معنای خشم یا ناراحتی است، به عبارتی، وقتی شخصی دچار خشم یا عصبانیت می‌شود، می‌توان گفت که او معتب است.

بازگشته: همچنین این کلمه به مفهوم بازگشت یا برگشتن به چیزی اشاره دارد. به این ترتیب، می‌توان این واژه را در زمینه‌هایی که به رجوع یا برگشت به حالتی خاص اشاره دارد، به کار برد.

به عنوان اسم

معتب بن ابی لهب: او پسر عم و از صحابه پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص) بود. او با برادرش عتبه در زمان فتح مکه اسلام آورد و در جنگ حنین شرکت داشت.

معتب بن عوف بن عامر خزاعی: او نیز صحابی دیگری است که به حبشه هجرت کرد و در همه جنگ‌ها همراه پیامبر بود. او به لقب ابن الحمراء نیز شناخته می‌شود.

لغت نامه دهخدا

معتب. [م َ ت َ ] ( ع مص ) خشم گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). مَعتِبَة. مَعتَبَة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) خشم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
معتب. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) بازگشته. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
معتب. [ م ُ ع َت ْ ت َ ] ( ع ص ) رجوع به تعتیب و ماده بعد شود.
معتب. [ م ُ ع َت ْ ت ِ ] ( اِخ ) ابن ابی لهب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف هاشمی پسر عم و از صحابه پیغمبر اکرم است. وی با برادر خود عتبه به هنگام فتح مکه اسلام آورد و در جنگ حنین شرکت داشت. ( از الاصابة ج 6 ص 122 ).
معتب. [ م ُ ع َت ْ ت ِ ] ( اِخ ) ابن عوف بن عامر خزاعی ( 21 قبل از هجرت - 57 هَ. ق. ) صحابی است. به حبشه و سپس به مدینه هجرت کرد و در همه جنگها همراه پیغمبر بود. او را ابن الحمراء نیز گویند. ( از اعلام زرکلی ج 3 ص 1054 ).

فرهنگ فارسی

ابن عوف ابن عامر خزاعی صحابی است به حبشه و سپس به مدینه هجرت کرد و در همه جنگها همراه پیغمبر بود.

جملاتی از کلمه معتب

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ... در شأن منافقان فرو آمد عبد اللَّه بن ابی بن سلول و معتب بن قشیر، و جد بن قیس و اصحاب ایشان و بیشترین منافقان جهودان بودند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم