هفت و چهار
فرهنگ فارسی
جمله سازی با هفت و چهار
یگانه ای که اگر بانگ بر زمانه زند علاقه نه و هفت و چهار بگشاید
بگفتیم:کای شاه هفت و چهار چرا ناقه ی ما ندارد مهار؟
هفت اختر و چهار گوهر در مصیبتاند وا حسرتا خلاصه هفت و چهار کو
تا در جهان ز هفت و چهار آگهی بود در گرد این چهار بود هفت را مدار
شیرازهٔ ولایش اگر در میان نبود با هم ندادی این نه و هفت و چهار دست
فراغتست ترا از وجود هفت و چهار که هست ذات تو خود عالمی باستقلال