لغت نامه دهخدا
نیمه باز. [ م َ / م ِ ] ( ص مرکب ) که تمام باز نباشد و کمی باز باشد. دری که تمام گشوده نباشد. || صندوق و بسته ای که گوشه ای از آن باز باشد. نیم باز.
نیمه باز. [ م َ / م ِ ] ( ص مرکب ) که تمام باز نباشد و کمی باز باشد. دری که تمام گشوده نباشد. || صندوق و بسته ای که گوشه ای از آن باز باشد. نیم باز.
( صفت ) آنچه که اندکی باز باشد: نیمه مفتوح: ( چشمانش خواب آلود و نیمه باز بود. ) )
💡 - اهمیت بخشیدن به ایوانها، رواقها و فضاهای نیمه باز در خانه که اغلب به مهمترین فضای خانه بدل میشدهاست.
💡 باکلان بزرگ هنگام استراحت، راست و کشیده، بر روی صخرهها میایستد و پاهایش را نیمه باز نگه میدارد. در هنگام شنا همانند غواصها بدنش را بیشتر از حد معمول در آب قرار داده اما گردن را راست نگاه داشته و منقارش را اندکی رو به بالا نگه میدارد. پرواز این پرنده به نسبت سریع و به صورت گروهی و به شکل «۸» انجام میگیرد.
💡 بنابر این منابع سرور به اتصالهایهای نیمه باز اختصاص خواهد یافت. و امکان پاسخ گویی به درخواستها از سرور منع میشود.
💡 دفاع فرانسوی از مهمترین گشایشهای نیمه باز است و به یک روش کاملاً پوزیسیونی برای سیاه شهرت دارد که معمولاً به بازیهایی پیچیده منجر میشود. در دفاع فرانسوی سیاه معمولاً در جناح وزیر وضعیت بهتری یافته و سفید در جناح شاه امکانات بیشتری دارد.
💡 پیش تاق: یکی از این اجزا که در گونههای مختلف آن مشاهده میشود، پیش تاق است که به صورت فضایی سرپوشیده و نیمه باز در جلوی درگاه ورودی میباشد به عبارتی یک بخش پیوسته به ساختمان در قسمت بیرونی است که یک فضای سرپوشیده برای درگاه ایجاد میکند. به فراخور کارکرد بنا، ابعاد و تزیینات