نکمه

لغت نامه دهخدا

( نکمة ) نکمة. [ ن َ م َ ] ( ع اِ ) رنج. مصیبت دشوار سخت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نکبة. مصیبت فادحة. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). لغتی است در نکبة. ( از متن اللغة ).

فرهنگ فارسی

رنج. مصیبت دشوار سخت. نکبه. مصیبت فادحه. لغتی است در نکبه.

جمله سازی با نکمه

💡 دگر نکمه شیخ جلال سلوم (دیگر به شیخ جلال سلام نمی‌کنم)