مکت

لغت نامه دهخدا

مکت. [ م َ ] ( ع مص ) مقیم شدن به جایی. ( ازمنتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). لغتی است در مکث و یا ابدال آن. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

مقیم شدن به جایی. لغتی است در مکث و یا ابدال آن.

جمله سازی با مکت

در روستای اللاهون یک مقبره قرار دارد که گفته می‌شود مربوط به مکت از خاندان دوازدهم سلطنت بوده‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نشانه
نشانه
اسرع وقت
اسرع وقت
چیپ
چیپ
کردار
کردار