مژده بر

لغت نامه دهخدا

مژده بر. [ م ُ دَ / دِ ب َ ] ( نف مرکب ) مخفف مژده برنده. بشیر. که مژده میبرد. که مژده میرساند. کسی که خبر خوش به کس دیگر می برد.که حامل پیام خوش است:
بر او مژده بر چون ره اندر گرفت
جهان گفتی از باد تک برگرفت.اسدی ( گرشاسب نامه ص 46 ).

فرهنگ فارسی

حامل پیام خوش

جمله سازی با مژده بر

دم خونریز، شهیدان مژده بر هم نزنند بس که هستند به آن نخل جوانی مشتاق(؟)
شکر لب چو شنید این مژده بر خاست قد خود را به چشم خود بیاراست
هر زمان مژده بر آید که فلان بنده او بفلان شهر فلان قلعه بکند از بن و بر
ز شادی برو جان برافشاندند بر آن مژده بر آفرین خواندند
فروردین آمد، سپس بهمن و اسفند ای ماه بدین مژده بر آذر فکن اسپند
برو مژده بر چون ره اندر گرفت جهان گفتی از باد تک برگرفت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال مکعب فال مکعب فال انبیا فال انبیا فال آرزو فال آرزو