معاشی

لغت نامه دهخدا

معاشی. [ م َ ] ( ص نسبی ) گویا نوعی سپاهی که مرسوم نقدی نداشته اند. مقابل رسمی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ):
دولت نبرد منت رسمی و معاشی
قرآن چه کند زحمت بوعمرو و کسائی.خاقانی ( یادداشت ایضاً ).

فرهنگ فارسی

گویا نوعی سپاهی که مرسوم نقدی نداشته اند مقابل رسمی.

جمله سازی با معاشی

برای منصب و مالی ز علم و دین بیزار ز بهر کسب معاشی بمکر و فن مشغول
گرفتم عالم از من شد، مرا عقل معاشی کو جهانگیری چه حاصل چون جهانداری نمی‌دانم
با کعبه چه کار اگر معاشی ندهند؟ مهمانی زنده، مرده لاشی ندهند
چه گفت گفت که چون روزگار میگذرد ترا که وجه معاشی ز هیچ جا نبود
همچو مجنون نوغزالی رام من هرگز نشد چون کنم عقل معاشی با من دیوانه نیست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
باری یعنی چه؟
باری یعنی چه؟
کیری یعنی چه؟
کیری یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز