لغت نامه دهخدا
چهار دست و پا. [ چ َ / چ ِ دَ ت ُ ] ( اِ مرکب ) قوائم حیوان؛ یعنی مجموع شمار دستها و پاهای کسی یا حیوانی. دو دست و دو پای او: چهار دست و پای خود را برداشت [ سگ ] و آوازی حزین و ناله ای از او شنیده میشد. ( انیس الطالبین ص 29 ).
چهار دست و پا. [ چ َ / چ ِ دَ ت ُ ] ( اِ مرکب ) قوائم حیوان؛ یعنی مجموع شمار دستها و پاهای کسی یا حیوانی. دو دست و دو پای او: چهار دست و پای خود را برداشت [ سگ ] و آوازی حزین و ناله ای از او شنیده میشد. ( انیس الطالبین ص 29 ).
قوائم حیوان یعنی مجموع شمار دستها و پا های کسی یا حیوانی ٠ دو دست و دو پای او ٠
💡 خرسهای گریزلی مادهٔ بالغ، وزنی بین ۱۳۰ تا ۱۸۰ و خرسهای نر وزنی بین ۱۸۰ تا ۳۶۰ کیلوگرم دارند. طول متوسط اینگونه ۲۳۰ سانتیمتر، قامت متوسط آنها در حالت چهار دست و پا ۱۴۵ سانتیمتر بوده و در حالت ایستاده به حدود ۲۸۰ سانتیمتر میرسد.
💡 خزیدن یا حرکت چهار دستوپا روشی برای حرکت انسان است که از هر چهار اندام استفاده میکند. این یکی از نخستین روشهای راهرفتن است که توسط نوزادان انسان آموخته شدهاست، و دارای ویژگیهای مشابه حرکت چهار دست و پا در سایر نخستیها و در چهارپایان غیرنخستی است.
💡 این دایناسور مربوط به رسوبات دوره کرتاسه پیشین در شمال غربی آمریکا و مربوط به ۱۰۵ تا ۱۲۵ میلیون سال پیش دانسته شدهاست. این دایناسور ۶.۵ تا ۸ متر درازا و ۲.۲ متر بلندی داشتهاست.و بیشترشان بین ۱ تا ۲ تن نیز وزن داشتند. دمش نسبت به دیگر انواع این گروه بلندتر بوده و همچنین بیشتر اوقات روی چهار دست و پا راه میرفته است.
💡 بعضی از آنها را به جهت طلب غذا خلق فرمود، چون دو پا از برای انسان، و بال و پر از برای مرغان و چهار دست و پا از برای چهار پایان.