پریشم

لغت نامه دهخدا

پریشم. [ پ َ ش َ ] ( اِ ) ابریشم.رجوع به ابریشم شود.

جمله سازی با پریشم

کنون پیوسته دل ریش و پریشم که میریزد چرا هر لحظه ریشم
می به آواز پریشم خور کمال مطربی گر آیدت روزی به چنگ