واجار

لغت نامه دهخدا

واجار. ( اِ ) به معنی بازار و از بازار افصح است زیرا در لغت فرس با زای تازی کمتر مستعمل است و فصیحتر از آن واژار است چه جیم تازی نیز کمتر می آید. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). بازار. ( جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ). بازار است که عربان سوق میگویند. ( برهان ): گفت در این واجار بازاری است که آن را بازار جوانمردان گویند. ( تذکرةالاولیاء ). این کلمه پهلوی است.

فرهنگ معین

[ په. ] (اِ. ) واچار، بازار.

فرهنگ عمید

بازار، سوق.

فرهنگ فارسی

(اسم ) بازار سوق: (( گفت در این واجار بازار یست که آنرا بازار جوانمردان گویند. ) )

ویکی واژه

واچار؛ بازار.

جمله سازی با واجار

شهر باستانی هرمز اردشیر با قدمت ۱۷۰۰ ساله، در زمان ساخت به دو قسمت بازرگانان و پیشه وران و در قسمتی دیگر اشراف و ثروتمندگان تقسیم شد که به بخشی از آن هوجستان واجار و به بخش دیگر آن هرمز اردشیر می‌گفتند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کافر همه را به کیش خود پندارد
کافر همه را به کیش خود پندارد
دول
دول
گودوخ
گودوخ
سراسیمه
سراسیمه