هنم

لغت نامه دهخدا

هنم. [ هََ ن َ ] ( ع اِ ) خرما یا نوعی از آن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
هنم. [ هََ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش پاپی شهرستان خرم آباد. دارای 160 تن سکنه، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و لبنیات است و ساکنان آنجا از طایفه پاپی هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

خرما یا نوعی از آن

جمله سازی با هنم

بلی ز غایت زهد تو هنم درین دنیا اگر بهشت نصیبت شود نباشد دور