هزار پیشه

لغت نامه دهخدا

هزارپیشه. [ هََ/ هَِ ش َ / ش ِ ] ( اِ مرکب ) رجوع به هزاربیشه شود.

جمله سازی با هزار پیشه

گهی گل است و گهی آفتاب و گاهی ماه هزار پیشه بود جام می به مجلس شاه
از لاله نوبهار سبکدست کرده است چندین هزار پیشه مهیا درین چمن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت فال اعداد فال اعداد فال ای چینگ فال ای چینگ