لرمیت

لغت نامه دهخدا

لرمیت. [ ل ِ ] ( اِخ ) ژان مارث آدرین. امیرالبحر دلیر فرانسوی. مولد کوتانس. ( 1766-1836 م. ).
لرمیت. [ ل ِ ] ( اِخ ) فرانسوا، مشهور به تریستان. شاعر افسانه سرا و درام نویس فرانسه. ( 1601-1655 م. ).
لرمیت. [ ل ِ ] ( اِخ ) لئون. نقاش فرانسوی. از منظره سازان و سازندگان پرده های نقاشی حیوانات یا مجالس یا انواع میوه. مولد «من سن پر» ( 1844-1925 م. ).

فرهنگ فارسی

تریستان فرانسوا شاعر فرانسوی ( و. شاتو در سویه ۱۶٠۱ - ف. ۱۶۵۵ م. ). وی سراینده تراژدی معروف و آثار با ارزش دیگری است. لرمیت عضو فرهنگستان فرانسه گردید.
نقاش فرانسوی از منظره سازان و سازندگان پرده های نقاشی حیوانات یا مجالس یا انواع میوه.

جمله سازی با لرمیت

این لشکر به دستور پاپ همراه با پی یر لرمیت به طرف اورشلیم حرکت کردند. آنها از مجارستان گذشته و وارد قسطنطنیه شدند. در بین را او بسیاری از ولگردان و راهزنان راه به لشکر خود اضافه کرد. الکسیوس کومنه پادشاه بیزانس پی یر لرمیت را به خوبی پذیرفت و تأمین آذوقهٔ افرادش رابه عهده گرفت. پادشاه بیزانس لشکریان صلیبی را در اردوگاهی در بیرون از شهر جای داد. اما در آنجا عاملان مشکوکی دست به تاراج و چپاول زدند. الکسیوس چون موقع را در خطر دید همه را به قلعه ای در نزدیکی سلجوقیان و یونان فرستاد. اما شور و شوق صلیبیون نگذاشت آنها در قلعه بمانند. آنها از قلعه خارج و به طرف سلجوقیان به را افتادند. لشکری منظم از سلجوقیان به آنها برخورد و صلیبیون نا منظم را نابود کردند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
محتمل
محتمل
کس شعر
کس شعر
کیری
کیری
فال امروز
فال امروز