در داخل این کمیته صحرایی (هتل اموات) راهرویی نیمه تاریکی بود که هر طرفش سیزده تا سلول داشت. در انتهای راهرو توالت و حمام کوچکی قرار داشت زندانیان جدا جدا (شبانه روز دو و بعضی مواقع ۳ بار) با چشمان بسته و نظارت نگهبانان از توالت استفاده میکردند. زندانیان در مواردی هم مجبور میشدند در سلول از ظروف پلاستیکی برای قضای حاجت استفاده نمایند.
افریدون در پی او برفت. او را یافت به موضعی که امروزه برابر قم است و معدن نمک است و در آن جا به قضای حاجت نشسته بود و غایط او نمک شده و معدن نمک گشت.