کلمه نیچه به عنوان یکی از نامهای برجسته در تاریخ فلسفه، همواره توجه بسیاری از اندیشمندان و پژوهشگران را به خود جلب کرده است. فردریش نیچه، فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم، با آثار خود نظیر چنین گفت زرتشت و ماوراء نیک و بد به بررسی مفاهیم عمیق زندگی، اخلاق و وجود پرداخته است. او با نقد سنتهای اخلاقی و مذهبی زمان خود، نظریههایی را ارائه داد که همچنان تأثیرگذار و بحثبرانگیز هستند. او به انسانها توصیه میکند که خودآگاهی و اراده معطوف به قدرت را در مسیر زندگی خود قرار دهند و به جای پیروی از اصول ثابت، به فردیت و خلاقیت خود اهمیت دهند. دیدگاههای او درباره مرگ خدا، ابرمرد و جاودانگی، به چالشهای فلسفی و اجتماعی دنیای مدرن پاسخ میدهد و به ما یادآوری میکند که زندگی باید در جستجوی معنا و اصالت باشد. در نتیجه، این کلمه نه تنها نشاندهنده یک نام، بلکه نماد تفکر عمیق و نوآورانهای است که تأثیرات آن در عرصههای مختلف به وضوح دیده میشود.
نیچه
لغت نامه دهخدا
نیچه. [ ن َ / ن ِ چ َ / چ ِ ]( اِ مصغر ) نی خرد. نایژه. ( یادداشت مؤلف ). || نای یا لوله ای که میان قرع و انبیق فاصله است و آن دو را به یکدیگر پیوندد. ( از یادداشت مؤلف ).
- نیچه عیاری؛ نیچه ای که عیاران با آن داروی بیهوشی در بینی خفته می دمیدند تا وی بیهوش شود. ( یادداشت مؤلف ):
نی که از شور نوایش عالمی بی دست و پاست
نیچه عیاری بیهوش داروی تو است.سعید اشرف ( از فرهنگ نظام ).
نیچه. [ چ ِ ] ( اِخ ) فریدریش ویلهلم. از فلاسفه قرن نوزدهم آلمان است. به سال 1844 م. در «روکن » از ولایات ساکس در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد و به سال 1900 در شهر «وایمار» درگذشت. پدر و اجدادش کشیش و از متعصبان پرتستان بودند. در آغاز جوانی به شاعری پرداخت، پس از مدتی معلمی و دانشجوئی به استادی فلسفه در دانشگاه «بال » منصوب گشت. مزاجی علیل و عمری پر از بیماری و رنج داشت و یازده سال آخر عمرش در جنون گذشت. خواهرش به پرستاری و گردآوری آثار او پرداخت و ضمن تألیف و تنظیم آثار پراکنده وی به عقیده گروهی از محققان در نوشته های وی دخل و تصرفهائی کرد. دو کتاب «چنین گفت زردشت » و «خواست توانائی » از اهم آثار اوست. به عقیده نیچه غایت وجود پیدایش «مرد برتر» است. بنابراین، شخص باید هر چه بیشتر توانا شود و از تمایلات و تقاضاهای نفس برخوردار گردد. بحث درحقیقت وجود بیهوده است، باید کسب قدرت کرد و از جهان به حد اکثر متمتع گشت و برای رسیدن بدین مقصود به هر عامل و وسیله ای توسل جست. برابری مردم سخنی باطل است و منافی پیشرفت بشر است. اصالت و شرف از آن زبردستان است که ترقی جهان از برکت وجود ایشان است و هیأت اجتماع و توده زیردستان آلت و وسیله اجرای مقاصد و اغراض ایشان است. اصولی که امروز زیبا و درست می نماید قواعدی است که دونان و زیردستان به نام دین و اخلاق و به فیض کثرت جمعیت خویش برای تعدیل قدرت زبردستان و ابرمردان وضع کرده اند. باید این اصول را که مبتنی بر برابری و مساوات و اعتقاد به آخرت و رعایت حقوق زیردستان و صلح طلبی است و نتیجه اش فریب و ریا و سستی و دون همتی است طرد کرد. اینها موانعی است در راه ظهور مرد برتر که مقصد آفرینش و غایت وجود است. نیچه در احوال جهان قائل به ادوار است و معتقد است که اوضاع جهان هرچند یک بار تجدید می شود و آنچه پیش از این بوده است دوباره پدید می آید. هر چیزی بارها بدین گونه ای که هست بوده است و بعد از این هم خواهد بود.
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
مصغرنی، نایچه، نایژه، نی کوچک
(اسم ) ۱ - نی کوچک. یا نیچ. عیاری. نیچه ایست که عیاران داشتند و داروی بیهوشی در آن داخل میکردند و چون میخواستند کسی را بیهوش کنند آنگاه که وی خفته بود سرنیچه را برابر بینی او نگاه میداشتند و پف میکردند و او بلافاصله بیهوش میشد: (( نی که از شور نوایش عالمی بی دست و پاست نیچ. عیاری بیهوش داروی نواست. ) ) ( سعیداشرف. بها. فرنظا. ) ۲ - آلتی است برای تقطیر. یا عرق نیچه. نوعی مشروب مرغوب که آنرا بوسیل. نیچه تقطیر کنند. توضیح در کرمان عرق نعناع - بیدمشک پودنه و غیره را که بوسیل. نیچه استخراج شود عرق نیچه گویند