کارل مارکس (به آلمانی: Karl Heinrich Marx) یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان، اقتصاددانان، جامعهشناسان، نظریهپردازان سیاسی و روزنامهنگاران قرن نوزدهم بود.
زندگینامه و زمینه تاریخی
کارل مارکس در ۵ مه ۱۸۱۸ در شهر تریر در استان راین، در پادشاهی پروس (منطقهای که امروزه بخشی از آلمان است) متولد شد. پدرش، هاینریش مارکس، وکیلی موفق بود و از متفکران دوره روشنگری تأثیر پذیرفته بود. پدر مارکس از خانوادهای با ریشههای یهودی بود ولی به مسیحیت پروتستان گروید تا فشارهای قانونی علیه یهودیان را کاهش دهد. کارل مارکس تحصیلات مقدماتی را در شهرش گذراند و سپس برای تحصیل دانشگاهی به دانشگاه بن رفت، اما در آنجا به فلسفه و مسائل اجتماعی گرایش یافت. او سپس به برلین رفت و در میان جریانهای فکری دوره خود مانند مکتب هگل و «هیئلیان جوان» فعال شد. در سال ۱۸۴۱، مارکس رساله دکترای فلسفه خود را با عنوان «تفاوت فلسفه طبیعت دموکریتوسی و اپیکوری» دفاع کرد. به دلیل دیدگاههای سیاسی انتقادی و فعالیتهای روزنامهنگاری، مجبور شد از برخی کشورها مهاجرت کند. مارکس در لندن اقامت گزید و بخش عمدهای از عمرش را در آنجا سپری کرد. او در ۱۴ مارس ۱۸۸۳ در لندن درگذشت.
نظریهها و دستاوردها
مارکس بیش از آنکه صرفاً فیلسوف باشد، یک نظریهپرداز اجتماعی ـ اقتصادی و فعال سیاسی بود. چند نکته کلیدی در اندیشه او:
ماتریالیسم تاریخی (مادهگرایی تاریخی): مارکس معتقد بود که اساس ساختارهای اقتصادی و مناسبات تولیدی (مثلاً مالکیت بر ابزار تولید) تعیینکننده ساختارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. یعنی نظام اقتصادی پایه (base) بر بخشهای دیگر جامعه تأثیر میگذارد.
مبارزه طبقاتی: مارکس جامعه را به دو طبقه اصلی تقسیم میکرد: کارگران (پروتاریا) که نیروی کار خود را میفروشند و مالکین سرمایه (بورژوازی) که ابزار تولید را در اختیار دارند. او بر این باور بود که دائماً تضاد و تقابل بین این دو طبقه باعث تحولات اجتماعی میشود.
نظریه ارزش کار و ارزش اضافی: مارکس تحلیل خود از سرمایهداری را بر پایهٔ این ایده بنا کرد که کارگران بیشتر از آنچه دریافت میکنند ارزش تولید میکنند (ارزش اضافی) و این تفاوت در دست صاحبان سرمایه میماند، که به نوعی استثمار تلقی میشود.
انتقاد از سرمایهداری و فروپاشی تدریجی آن: او بر این باور بود که سرمایهداری دارای تناقضهای ذاتی است، مثل بحرانهای مکرر اقتصادی، نابرابری، و بحران تقاضا که نهایتاً منجر به فروپاشی آن خواهد شد.
هدف نهایی، سوسیالیسم و کمونیسم: مارکس آرزو داشت که پس از فروپاشی سرمایهداری، جامعهای بیطبقه و بدون مالکیت خصوصی بر ابزار تولید شکل گیرد، یعنی آنچه در سنت مارکسیستی «جامعه کمونیستی» خوانده میشود.
آثار مهم
مانیفست حزب کمونیست (The Communist Manifesto) نوشته شده به همراه فردریش انگلس در سال ۱۸۴۸، یکی از مشهورترین آثار مارکس که اهداف و برنامههای جنبش کمونیستی را به زبانی ساده تشریح میکند.
سرمایه (Das Kapital) مهمترین اثر نظری اقتصادی مارکس، که در آن مکانیزمهای سرمایهداری، ارزش، و فرآیند تولید ارزش را تجزیه و تحلیل میکند. جلد اول آن در سال ۱۸۶۷ انتشار یافت، و جلدهای بعدی پس از مرگ او منتشر شدند.