پدر سوخته

لغت نامه دهخدا

پدرسوخته. [ پ ِ دَ ت َ / ت ِ ] ( ص مرکب ) دشنامی است. و مجازاً در تداول عامیانه بمردم خبیث و بدسرشت گویند.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- دشنامی است (مراد آنکه پدر شخص منظور در آتش جهنم سوخته باد. ) مقابل پدر آمرزیده ۲- بد سرشت بد باطن. ۳- بسیار زرنگ: یک پدر سوخته ایست که لنگه ندارد.

جمله سازی با پدر سوخته

💡 آب حیات است پدر سوخته حَبِّ نبات است پدر سوخته