واژونه خوی

لغت نامه دهخدا

واژونه خوی. [ ن َ / ن ِ] ( ص مرکب ) کسی که خوی وی برگشته و بدکار شده باشد.( ناظم الاطباء ). برگشته خو. بدخو. زشتخو:
پس آیین ضحاک واژونه خوی
چنان بد که چون می بدش آرزوی...فردوسی.

جمله سازی با واژونه خوی

پس آئین ضحاک واژونه خوی چنان بد که چون می‌بدش آرزوی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
رویداد
رویداد
کس ننه
کس ننه
تسخیر
تسخیر
اسکل
اسکل