ناب گه

لغت نامه دهخدا

نابگه. [ ب ِ گ َه ْ ] ( ص مرکب، ق مرکب ) نابگاه. رجوع به نابگاه شود.

جمله سازی با ناب گه

💡 گویدت این بنوش بادۀ ناب گه پیری که تا شوی کش و شاب