لغت نامه دهخدا
یوصی. [ ی َ وَص ْ صی ی ] ( ع اِ ) مرغی است به عراق، بال آن درازتر از بال باشه، و هو اخبث صیداً أو هو الحر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
یوصی. [ ی َ وَص ْ صی ی ] ( ع اِ ) مرغی است به عراق، بال آن درازتر از بال باشه، و هو اخبث صیداً أو هو الحر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
مرغی است به عراق بال آن درازتر از بال باشه
[ویکی الکتاب] معنی یُوصِی: وصیت می کند (کلمه وصیت به معنای این است که عملی را به دیگری پیشنهاد کنی، پیشنهادی که همراه با پند و اندرز باشد)
ریشه کلمه:
وصی (۳۲ بار)
💡 صبوالی بیعه میشومه جعلت شوری یوصی بهالات الی هبل