کوچه گرد

لغت نامه دهخدا

کوچه گرد. [ چ َ / چ ِ گ َ] ( نف مرکب ) آن که در کوچه ها بگردد و اکثر این قسم مردم رند و حسن پرست و تماشایی می باشند. ( آنندراج ). آن که در محله ها و کوچه ها گردد ( غالباً این نوع کسان رند و حسن پرست اند ). ( فرهنگ فارسی معین ):
طفل اشکم کوچه گردآستین از بی کسی است
دیده بر حالش ندارد دل گرفتار خود است.میرزا رضی دانش ( از آنندراج ).|| آواره و بی جا و مقام و منزل بر دوش. || طواف و آنکه در کوچه و برزن می گردد و متاع خود را می فروشد. ( ناظم الاطباء ). کسی که در کوچه ها و برزنها گردد و امتعه خود را به فروش رساند. طواف. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

کسی که در کوچه و خیابان گردش می کند.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه در محله ها و کوچه ها گردد ( غالبا این نوع کسان رند و حسن پرست اند ): طفل اشکم کوچه گرد آستین از بی کسی است دیده بر حالش ندارد دل گرفتار خود است. ( رضی دانش ) ۲ - کسی که در کوچه ها و بر زنها گردد و امتع. خود را بفروش رساند طواف.

جمله سازی با کوچه گرد

هوای نفس ترا کوچه گرد ساخته است وگرنه نقد بود هر چه مدعای دل است
اوراق دل ز منت شیرازه فارغ است تا کوچه گرد زلف حواس است بوی دوست
به خودسری نتوان کوچه گرد شد زاهد رموز عشق و جنون، اوستاد می خواهد
خرقه اش را بخیه از دندان سگ باشد مدام هر تهیدستی که گردد کوچه گرد احتیاج
گرچه هر شب بر سر راهم کمین شحنه است کوچه گرد عشقم و باکی ندارم از عسس
تا همچو دیده‌ام نبود کوچه گرد شهر از پا فتاده و سر کویی گرفته دل