پرقیمت

لغت نامه دهخدا

پرقیمت. [ پ ُ م َ ] ( ص مرکب ) گرانمایه. ثمین. که قیمت بسیار دارد. پربها.

فرهنگ عمید

پربها، گران بها.

فرهنگ فارسی

( صفت ) که قیمت بسیار دارد پربها گرانمایه ثمین مقابل کم قیمت.

جمله سازی با پرقیمت

عشق روگردان ز تیر بی‌حد معشوق نیست شهد پرقیمت شود چون از نیستان بگذرد
قدم اندر قدم باشد نهان اندر کف خاکت چو گوهرهای پرقیمت چو لؤلؤهای بس لالا
چنین درهای پرقیمت اسیری بگوش مردم نادان چه لایق