پای نهادن

لغت نامه دهخدا

پای نهادن. [ ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) پای نهادن در کاری؛ بدان کار دست زدن. شروع کردن به آن. پای نهادن بر چیزی؛ ترک کردن آن. ( غیاث اللغات ).

فرهنگ فارسی

یا پای نهادن بر چیزی. ترک کردن آن.

جمله سازی با پای نهادن

چپ و راست آوردگه دست و پای نهادن ندانست کس پا بجای