هم قدر

لغت نامه دهخدا

هم قدر.[ هََ ق َ ] ( ص مرکب ) هم قیمت. هم مرتبه. ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

معادل و برابر در قدر، مرتبه، قیمت، و ارزش.

جمله سازی با هم قدر

هم اثر آفتاب هم قدر آسمان شاه عطارد دبیر ماه زحل پاسبان
پیش قدر تو قضا و هم قدر لابه‌ای از ناتوانی می‌کند
ای جلال و قدر تو دانسته تو در ازل هم قدر تو دانسته تو
کی شود پیراهنت هم قدر قد تو چو تو از گریبان کاست کردی آنچه در دامن زدی
چون این دو نیز موجب اجرای کارهاست هم سوخت بر رقیه قضا هم قدر گریست
از قضا و از قدر فرمانش را گر مه نهی هم قضا خشنود باشد‌، هم قدر هم‌داستان