ریشهٔ واژهٔ خَلَق در زبان عربی، به معنای تقدیر، اندازهگیری و سنجش دقیق است. این مفهوم، بیانگر دقت و نظمی استوار در پدیدههای جهان هستی میباشد. هنگامی که در آیات قرآن کریم، عبارتی همچون «لَمْ نَخْلُقْکُمْ» به کار میرود، به این معنا است که «ما شما را نیافریدیم»؛ اما در حقیقت، این آفرینش، بر پایهٔ تقدیری حکیمانه و اندازهگیریای دقیق استوار گردیده است.
واژهٔ «خَلَق» با مشتقات گوناگون خود، ۲۶۱ بار در قرآن تکرار شده که نشاندهندهٔ اهمیت بنیادین مفهوم آفرینش در جهانبینی قرآنی است. همچنین، کاربرد ۲۲۹۱ بارهٔ ریشهٔ «ک م م» در قالب واژههایی مانند «کم»، بر فراوانی و گستردگی استفاده از این ریشه در ساختار زبانی قرآن دلالت دارد. این تکرارها، هریک به شکلی، بر ژرفای معنا و تأکید بر مفاهیم هستیشناختی در قرآن اشاره میکنند.
در نتیجه، عبارت «لَمْ نَخْلُقْکُمْ» تنها به آفرینش ظاهری انسان اشاره ندارد، بلکه بر طراحی و اندازهگیری دقیق در وجود وی تأکید میورزد. این نگاه، برخاسته از بینشی عمیق در مورد آفرینش است که در آن، هر پدیدهای با محاسبهای دقیق و بر پایهٔ حکمتی والا پدید آمده است.