ناخدمتی

لغت نامه دهخدا

ناخدمتی. [ خ ِ م َ ] ( حامص مرکب ) بدخدمتی. کوتاهی. قصور.

جمله سازی با ناخدمتی

مگر دل خوش کند لختی بخندد گذارد از من این ناخدمتی در
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تشحیذ
تشحیذ
مواظب
مواظب
سیالیت
سیالیت
ارور
ارور