عبدالجلیل

عبدالجلیل اسم پسر و عربی، تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی به معنی بنده خداوند بزرگ و والا، بنده خدای بزرگوار می باشد. همچنین در تاریخ، عبدالجلیل نصیرالدین ابوالرشید رازی، دانشمند شیعه قرن ششم هجری، به عنوان یکی از شخصیت‌های مهم شناخته می‌شود. این نام به معنای بنده پروردگاری است که جلیل و بزرگ است و به دانشمند شیعه قرن ششم، عبدالجلیل رازی اشاره دارد. به علاوه عبدالجلیل جلیلی در سال ۱۳۰۲ شمسی در کرمانشاه به دنیا آمد و در خانواده‌ای روحانی بزرگ شد. اجداد او در سه قرن اخیر از روحانیان برجسته و شناخته‌شده کرمانشاه بودند و به تبلیغ دین و هدایت مردم مشغول بودند. نسب آن‌ها به ملا کرکوکی، یکی از شاگردان علامه وحید بهبهانی، می‌رسد که در اواخر قرن دوازدهم به درخواست خاندان زنگنه به کرمانشاه آمد و به ترویج شریعت پرداخت. پس از او، فرزندانش نیز به ادامه این مسیر پرداختند. پدر ایشان، شیخ محمدهادی جلیلی، از شاگردان و ملازمان آخوند ملا محمدکاظم خراسانی بود و به درخواست سید ابوالحسن اصفهانی، حوزه علمیه کرمانشاه را تأسیس کرد و به تربیت طلاب علوم دینی در آنجا پرداخت. مادر او نیز از نوادگان محمدعلی میرزا دولتشاه، فرزند فتحعلی‌شاه قاجار، بود.

لغت نامه دهخدا

عبدالجلیل. [ ع َ دُل ْ ج َ ] ( اِخ ) مردی نیک است شعر را نیز نیک میگوید از اوست این مطلع:
ز بس که کاست مه از میل طاق ابرویش
شد آن چنان که نمود استخوان پهلویش.( از مجالس النفائس ص 155 ).
عبدالجلیل. [ ع َ دُل ْ ج َ ] ( اِخ ) ابن فیروزبن الحسین الغزنوی النحوی. از بزرگان و اعیان غزنه بود. او راست: کتاب الهدایة فی النحو. لباب التصریف. معانی الحروف. مونس الانسان و مذهب الاحزان. ( از روضات ص 422 ).
عبدالجلیل. [ ع َ دُل ْ ج َ] ( اِخ ) ابن محمدبن احمد العمری فلکی معروف به ابن عبدالهادی. از مردم دمشق است و متصوف بود. او راست: الربع الجامع، و الربع لمقنطر. کتاب الهندسه. الممتنع السهل فی علم الرمل. وی به سال 1055 هَ. ق. متولدشد و در 1087 به مدینه درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالجلیل. [ ع َ دُل ْ ج َ ] ( اِخ ) ابن محمدبن عبدالباقی البعلی الدمشقی. وی عالم به نحو و از مردم بعلبک است به دمشق متولد شد و هم بدانجا درگذشت. او راست: نظم الشافیه در علم صرف، شرح آن، تشطیر الفیه ابن مالک،و او را شعری است. وی به سال 1079 هَ. ق. متولد شدو به سال 1119 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالجلیل. [ ع َ دُل ْ ج َ ] ( اِخ ) ابن محمدبن عبدالجلیل الانصاری القرطبی، مکنی به ابومحمد. ازعلماء علم عربیت بود و قضاوت جزیره خضراء یافت و در حدود سال 600 هَ. ق. درگذشت. ( از روضات ص 422 ).
عبدالجلیل. [ ع َ دُل ْ ج َ ] ( اِخ ) رشیدالدین وطواط. رجوع به رشیدالدین وطواط شود.

فرهنگ فارسی

نصیرالدین ابوالرشید رازیدانشمند شیعه ( قر. ۶ ه. ). وی مولف کتاب النقض است.
رشید الدین و طواط

فرهنگ اسم ها

اسم: عبدالجلیل (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: abodoljalil) (فارسی: عبدالجليل) (انگلیسی: abodoljalil)
معنی: بنده خداوند بزرگوار و والا، بنده ی خدای بزرگوار، ( اَعلام ) عبدالجلیل نصیرالدین ابوالرشید رازی دانشمند شیعه در قرن هجری، ( در اعلام ) عبدالجلیل نصیرالدین ابوالرشید رازی دانشمند شیعه در قرن ششم ( هـق )، بنده پروردگار که جلیل و بزرگ است، نام دانشمند شیعه قرن ششم، عبدالجلیل رازی

جملاتی از کلمه عبدالجلیل

اصیل زاده شروان گزین امین الدین اجل محمد عبدالجلیل اهراسی
کتاب حاوی اطلاعاتی تاریخی و جغرافیایی نیز می‌باشد. شیوهٔ کتاب به این گونه‌است که عبدالجلیل بند بند از کتاب بعض فضائح نقل می‌کند و سپس انتقادات نویسنده را پاسخ می‌گوید.
پس از انقلاب شورای انتقالی لیبی به ریاست مصطفی عبدالجلیل ادارهٔ لیبی را در دست گرفت.