غمگسار

یار و دوستی که همدم و رازدار باشد و غم فرد را از بین ببرد، به عنوان غم‌گسار شناخته می‌شود. این واژه ترکیبی در زبان فارسی به معنای کسی است که اندوه دیگران را کاهش می‌دهد یا تسکین می‌بخشد. معمولاً این کلمه به عنوان صفت یا اسم به کار می‌رود. در شعر و نثر ادبی، هنگام استفاده از این واژه، باید به وزن و قافیه توجه کرد تا زیبایی اثر حفظ شود. در مواقعی که بخواهید از این کلمه استفاده کنید، می‌توانید به کلمات هم‌معنی مانند تسکین‌دهنده یا دلدار نیز فکر کنید، هرچند که معنای دقیق و خاص آن‌ها متفاوت است.

لغت نامه دهخدا

غمگسار. [ غ َ گ ُ ] ( نف مرکب ) بمعنی غمزدای... و چیزی که دورکننده غم بود. ( از برهان ). آنچه اندوه ببرد. آنچه غم را دور کند

فرهنگ معین

( ~. گُ ) [ ع - فا. ] ۱ - (ص فا. ) آن چه که غم را ببرد. ۲ - دوست، یار، همدم. ۳ - غمخوار.

فرهنگ عمید

۱. یار و دوست که همدم و هم راز باشد و غم شخص را از بین ببرد، غم خوار: همه روز اگر غم خوری غم مدار / چو شب غم گسارت بُوَد در کنار (سعدی۱: ۱۶۳ ).
۲. (صفت فاعلی ) آنچه غم و غصه را بزداید، آنچه اندوه ببرد، غم زدا: مطرب یاران بگوی این غزل دلپذیر / ساقی مجلس بیار آن قدح غم گسار (سعدی۲: ۴۸۴ ).

فرهنگ فارسی

یارودوست که همدم وهمرازباشدوغم شخص رابخورد، غمخوار، آنچه که غم وغصه رابزداید، آنچه اندوه ببرد
۱ - ( صفت ) آنچه که غم را ببرد غمزدای ۲ - دوست رفیق ۳ - محبوب معشوق ۴ - ( اسم ) روز هشتم از ماه ملکی ۵ - اثر صفت جمالی که عموم و شمول دارد. یا باده غمگسار. شرابی که اندوه بزداید.

جملاتی از کلمه غمگسار

بی‌غم نیافته است کسی وصل غمگسار صائب شکایت از غم هجران چه می‌کند
گفتم به گه کار به کار آید یار وندر غم عشق غمگسار آید یار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم