غجدوان

لغت نامه دهخدا

غجدوان. [ غ ُ / غ ِ دَ ] ( اِخ ) موضعی نزدیک بخارا. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). ازقرای بخارا بود. ( معجم البلدان ). دیهی بود بزرگ مانند شهری بر شش فرسنگی بخارا که خواجه عبدالخالق غجدوانی عارف معروف قرن ششم هجری قمری در آنجا ولادت یافته، و هم در آنجا مدفون شده است. ( نفحات الانس جامی چ 1289 هَ. ق. صص 242 - 243 و رشحات تألیف علی بن حسین کشفی چ 1912 م. صص 18 - 20، به نقل سعید نفیسی در احوال و اشعار رودکی ص 298 ). غجدوان قریه ای است از قرای بخارا در شش فرسخی آن، و در آنجا بازاری است هفته ای یک روز، مردم دهات برای خرید و فروش در آنجا گرد می آیند. ( انساب سمعانی ). رجوع به تاریخ بخارای نرشخی ص 80شود. و همین قریه بود که جنگ معروف به غجدوان در آنجا روی داد و صدرالدین در آن معرکه درگذشت، رجوع به حبیب السیر چ 1 تهران جزو 4 ج 3 ص 390، و تاریخ ادبیات ایران از صفویه تا زمان حاضر تألیف برون ص 53 شود.

دانشنامه عمومی

غجدوان یا گیج دوان یکی از شهرهای ولایت بخارا در ازبکستان است. این شهر از مناطق تاجیک نشین ازبکستان به حساب می آید.
به نوشتهٔ انساب سمعانی: «غجدوان ( گیج دوان ) قریه ای است از قرای بخارا در شش فرسخی آن و در آنجا بازاری است هفته ای یک روز، مردم دهات برای خرید و فروش در آنجا گرد می آیند. »

جمله سازی با غجدوان

💡 سرانجام در روز جمعه ۱ آذر ۸۹۱ (۳ رمضان ۹۱۸ قمری) جنگ غجدوان با یورش ازبکها به سپاه قزلباش آغاز شد و ایرانیان شکست سختی خوردند و نجم ثانی و دیگر سرداران کشته شدند. در پی این شکست شمار زیادی از سربازان ایرانی کشته شدند و ترکستان و ماوراءالنهر و خراسان به دست ازبکها افتاد اما شاه اسماعیل یکم خراسان را از چنگ ازبکها بیرون آورد و به شرط اینکه به خراسان هجوم نیاورند از تصرف ترکستان چشم پوشید.