عبدالحق

اسم پسرانه عبدالحق یک نام اسلامی و معنوی است که از ترکیب دو واژه عبد و حق تشکیل شده است:

عبد: در زبان عربی به معنای بنده یا غلام است و به شخصی اشاره دارد که در خدمت و اطاعت از کسی دیگر قرار دارد. در فرهنگ اسلامی، این واژه به عنوان نماد فروتنی، تسلیم و وابستگی به خداوند به کار می‌رود. معنای عبد نشان‌دهنده‌ی رابطه‌ای عمیق و محترمانه با خداوند است و بیانگر این است که انسان باید در زندگی‌اش به عنوان بنده‌ای مطیع و متواضع در خدمت پروردگار باشد.

حق: در عربی به معنای راست و حقیقت است و به خداوند به عنوان حقیقت مطلق و بی‌نظیر اشاره دارد. در فلسفه و دین، حق به معنای آن چیزی است که واقعاً وجود دارد و مطابق با واقعیت است. در قرآن کریم و متون اسلامی، خداوند به عنوان حق توصیف شده و این واژه نشان‌دهنده‌ی ویژگی‌های پاک و راستین الهی است. به نوعی، حق به عنوان نماد صداقت و درستی در زندگی انسان‌ها نیز مطرح می‌شود و بر این نکته تأکید دارد که فرد باید در زندگی خود به دنبال حقیقت و انصاف باشد.

معنای کلی: ترکیب عبدالحق به معنای بنده‌ی خدا یا بنده‌ی پروردگار است. این نام به نوعی نشان‌دهنده‌ی تسلیم و عبودیت فرد نسبت به خداوند و همچنین پایبندی به حقیقت و ارزش‌های الهی است. عبدالحق می‌تواند به معنای شخصی باشد که در زندگی‌اش به دنبال رضایت خداوند است و در تلاش برای زندگی بر اساس اصول درست و حقیقی می‌باشد. این نام به والدین این امید را می‌دهد که فرزندشان انسانی با ویژگی‌های نیکو، اخلاقی و پایبند به اصول دینی و انسانی باشد.

لغت نامه دهخدا

عبدالحق. [ ع َ دُل ْ ح َق ق ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدبن نصربن سبعین الاشبیلی المرسی. رجوع به ابن سبعین ابومحمد عبدالحق شود.
عبدالحق. [ ع َ دُل ْ ح َق ق ] ( اِخ ) ابن عبدالرحمان بن عبداﷲ الازدی الاشبیلی، مکنی به ابومحمد ومعروف به ابن خراط. از علماء اندلس و فقیه و حافظ وعالم بحدیث و رجال بود. از جمله تألیفات اوست: المعتل من الحدیث در شش مجلد. الاحکام الشرعیة الکبری درشش مجلد. الاحکام الصغری. الاحکام الوسطی. الجامع الکبیر در حدود بیست مجلد. کتاب الزهد. العاقبة و ذکر الموت تلقین الولید، و کتابی بزرگ در غریب قرآن و حدیث و الجمع بین الصحیحین. وی به سال 510 هَ. ق. متولد شد و به سال 581 هَ. ق. درگذشت. ( الاعلام زرکلی ).
عبدالحق. [ع َ دُل ْ ح َق ق ] ( اِخ ) ابن عثمان بن احمد، مکنی به ابومحمد المرینی آخرین پادشاه بنی مرین از بنی عبدالحق به مغرب است سلاوی گفته است: وی را حکومت دراز بود. و به سال 822 هَ. ق. بحکومت فاس رسید. در زمان حکومت وی پرتغالیان بر قصر المجاز دست یافتند، و سرانجام به سال 869 هَ. ق. به قتل رسید. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالحق. [ ع َ دُل ْ ح َق ق ] ( اِخ ) ابن غالب بن عبدالرحیم. رجوع به ابن عطیه شود.
عبدالحق. [ ع َ دُل ْ ح َق ق ] ( اِخ ) ابن محبوب بن ابی بکربن حمامةبن محمدالمرینی ملقب به ابومحمد. وی مؤسس دولت مرینیه در مغرب اقصی است و ریاست بنی مرین را داشت. عبدالحق به سال 592 هَ. ق. حکومت یافت و به سال 614 در نبرد با بنی العسکربه قتل رسید. ( از الاعلام زرکلی ) ( از معجم الانساب ).
عبدالحق. [ ع َ دُل ْ ح َق ق ] ( اِخ ) ابن محمد الحمصی الاصل الدمشقی ملقب به زین الدین. از فضلاء بود و او را شعری است رقیق. وی به سال 962 هَ. ق. متولد و در 1020 درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالحق. [ع َ دُل ْ ح َق ق ] ( اِخ ) استرابادی. جوانی خوش طبع و خوش محاوره و اخلاق حمیده و اخلاق پسندیده داشت. و میگویند که قاضی جرجان خری به رشوت به قاضی عسکر داده تا قاضی گشته و سید عبدالحق جهة او این قطعه گفته است:
همی گشت در شهر شخصی ز جرجان
که قاضی شود صدر راضی نمیشد
بدادش خری رشوه و گشت قاضی
اگر خر نمی بود قاضی نمیشد.( مجالس النفائس ص 220 و 47 ).

فرهنگ فارسی

استرابادی جوانی خوش طبع و خوش محاوره و اخلاق حمیده و اخلاق پسندیده داشت و میگویند که قاضی جرجان خری برشوت بقاضی عسگر داده تا قاضی گشته
نخستین از امرای بنی مرین مراکش ( جل. ۵۹۱ ه.ق./ ۱۱۹۵ م. ۶۱۴ ه.ق./ ۱۲۱۷ م. )

فرهنگ اسم ها

اسم: عبدالحق (پسر) (عربی) (تلفظ: abdolhaq (q)) (فارسی: عبدالحق) (انگلیسی: abdolhagh)
معنی: بنده ی خدا، ( عربی ) بنده ی خدای راست، بنده پروردگار

جملاتی از کلمه عبدالحق

چنان پاکیزه روی و نیک رایست که گوئی خواجه عبدالحق بجایست
بود عبدالحق آن کش حق ز باطل نگهدارد هم از رجس و رذائل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم