داغ بلند

لغت نامه دهخدا

داغ بلند. [ غ ِ ب ُ ل َ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) کنایه از نشانی باشد که بسبب سجده کردن بسیاری در پیشانی مردم بهم رسد. ( برهان ). داغ بلندان.

فرهنگ فارسی

کنایه از نشانی باشد که بسبب سجده کردن بسیاری در پیشانی مردم بهمرسد

جمله سازی با داغ بلند

ز سعی شعله خوش‌ست آشیان طرازی داغ بلند رفته‌ای ای ناله ساعتی بنشین