خودسرانه

لغت نامه دهخدا

خودسرانه. [ خوَدْ / خُدْ س َ ن َ / ن ِ ] ( ق مرکب ) پیش خود. بدون مشورت با دیگران.

فرهنگ عمید

به میل خود، از روی خودسری.

فرهنگ فارسی

پیش خود بدون مشورت با دیگران

جمله سازی با خودسرانه

💡 فرستاده ویژه سازمان ملل متحد به برمه، نسبت به بازداشت‌های خودسرانه و ادامه نقض حقوق افراد در پی اعتراضات گسترده در این کشور اظهار نگرانی کرده است. بی‌بی‌سی فارسی

💡 علی اف بر یک حکومت اقتدارگرایانه در آذربایجان حکومت می‌کند، چرا که انتخابات‌ها آزاد و عادلانه نیستند، قدرت در دستان علی اف و بقیه خانواده اش متمرکز شده است، فساد شایع است و نقض حقوق بشر (که شامل شکنجه، دستگیری و بازداشت خودسرانه روزنامه نگاران و نیز ان جی اوها می‌شود). بسیاری از ناظران علی اف را یک دیکتاتور می‌بینند.

💡 جهانشاه‌خان با حمایت ابراهیم‌خان امین‌السلطان و بعدها علی‌اصغرخان اتابک، قدرت یافت. او به فرمان‌های دولتی بی‌توجه بود و از حاکمان منصوب دولت اطاعت نمی‌کرد و عاقبت بر اثر اقدامات خودسرانه خود با عبدالعلی میرزا احتشام‌الدوله (پسر فرهاد میرزا معتمدالدوله و حاکم زنجان در سال ۱۳۰۶ قمری) درگیر شد. کار به درگیری میان نیروهای دو طرف کشید که در پی آن جهانشاه‌خان پیروز و احتشام‌الدوله دستگیر و زندانی شد.

💡 در آوریل ۲۰۱۶، گروه کاری سازمان ملل در بازداشت خودسرانه برای رهایی فوری باسل از زندان درخواست داد، و ادامهٔ بازداشت او را «مستبدانه» توصیف کرد. گروه همچنین تأکید کرد که حکومت سوریه برای ارائهٔ «هر اطلاعاتی که نشان دهد فعالیت صلح‌آمیز و بدون خشونت آقای خرطبیل تهدیدی به امنیت ملی یا نظم عمومی بوده‌است.» شکست خورده‌است.