خانه زندگی

لغت نامه دهخدا

خانه زندگی. [ ن َ/ ن ِ زِ دَ / دِ ] ( اِ مرکب ) ( از اتباع ) کنایه از مال و مکنت است، چون: «فلانی خانه زندگی خوبی دارد».

فرهنگ فارسی

کنایه مال و مکنت است

جمله سازی با خانه زندگی

رضا (رضا بیک ایمانوردی) و گل آقا (سیدعلی میری) از کودکی با هم دوست هستند. گل آقا پلیس است و رضا معروف به رضا کج‌دست دزدی سابقه‌دار است و با زری (شورانگیز طباطبایی) و حسنی برادر کوچکش در یک خانه زندگی می‌کنند. رضا بعد از یک دزدی به دست گل آقا دستگیر می‌شود و در زندان با علی (منوچهر وثوق) آشنا می‌شود.
هیلی اسمیت دختر استن و فرانسیس است. وی فرزند ارشد خانواده و در سن دانشجویی‌اش است. وی با اینکه بزرگسال و متاهل می‌شود ولی باز با خانواده‌اش در یک خانه زندگی می‌کند.