ذوالقرنین

ذوالقرنین، که به معنای صاحب دو شاخ یا به طور مجازی صاحب دو عمر شناخته می‌شود، در آیات ۸۳ تا ۱۰۱ سوره ۱۸ کهف در قرآن به عنوان شخصیتی معرفی می‌شود که به اراده خداوند قدرت یافته تا دیواری میان بشر و یأجوج و مأجوج، قومی که نماد آشوب هستند، بسازد. آزادسازی یأجوج و مأجوج از پشت این دیوار نشانه‌ای از پایان دنیا به شمار می‌آید و نابودی آن‌ها به دست خداوند در یک شب از روز قیامت اتفاق می‌افتد. این داستان به واسطه رمانس اسکندر، که نسخه‌ای افسانه‌ای از زندگی و کارهای اسکندر مقدونی است، به قرآن راه یافته است. همچنین ممکن است هر دو روایت رمانس اسکندر و داستان ذوالقرنین بازنمودی از یک داستان کهن باشند، مشابه آنچه در داستان سیل و طوفان بزرگ در فرهنگ‌ها و ادیان مختلف مشاهده می‌شود. بر اساس قرآن، ذوالقرنین سه لشکرکشی عمده انجام داد: ابتدا به سمت غرب، سپس به شرق و در نهایت به منطقه‌ای که دارای تنگه‌ای کوهستانی بود. او انسانی یکتاپرست و مهربان بود که هرگز از مسیر عدالت منحرف نمی‌شد و به همین دلیل مورد لطف خداوند قرار گرفت. او حامی نیکوکاران و دشمن ستمگران و ظالمان بود و به ثروت‌های دنیوی علاقه‌ای نداشت. او به خدا و روز قیامت ایمان داشت و سدی را بنا نهاد که در ساخت آن به جای آجر و سنگ از آهن و مس استفاده کرده بود. هدف او از ساخت این سد، کمک به گروهی مستضعف در برابر ظلم و ستم قوم یأجوج و مأجوج بود. ریشه‌شناسی نام قرن اهمیت ویژه‌ای دارد، زیرا Corn به عنوان بن اصلی ذوالقرنین شناخته می‌شود. در زبان فارسی، واژه کرن به اشکال مختلفی مانند قور، قور پشت، قعر و قورچ که به معنای قوچ یا گوسفند نر با شاخ‌های بزرگ است به کار می‌رود و به معنای شاخ و برآمدگی است. اما در زبان‌های اروپایی، بیشتر به معنای تاج استفاده می‌شود. در زبان عربی، ذو به معنای صاحب یا دارنده است و قرن دو معنا دارد: یکی به معنای تاج و دیگری به معنای شاخ. واژه «قرنین» که به معنای دو شاخ است، معرب از عبری קרנים می‌باشد. بنابراین، ذو قرنین به معنای صاحب تاج دو شاخ است. دو شاخ علاوه بر معنای ظاهری، مفهوم گسترده‌تری دارد و به عنوان نمادی از قدرت در نظر گرفته می‌شود. در عهد قدیم، این اصطلاح به موجودی گاو نر اشاره داشته که زمین بر روی دو شاخ آن قرار داشته است. برخی بر این باورند که این نامگذاری به دلیل سفر او به شرق و غرب عالم بوده است و عرب‌ها آن را به عنوان قرنی الشمس تعبیر می‌کنند.

فرهنگ فارسی

داشتن دو شاخ از تخیلات اساطیری بسیار کهن است: نرم سین پادشاه اکد در عدد با دو شاخ در مسله شوش مصور است. ژوپیتر آمون با دو شاخ معرفی گردیده. گروهی از شاهان قدیم بدین لقب خوانده شده اند ( و وجوه مختلف برای این لقب ذکر کرده اند ): ۱ - منذربن امرئ القیس بن نعمان مکنی به ابن مائ السمائ جد نعمان بن منذر از الوک معد.۲ - ملک بتع الاقرن پادشاه عربستان جنوبی. ۳ - شمر بن افریقیس بن ابرهه بن الرایش.۴ - عمر و بن منذر لخمی.۵ - اسکندر مقدونی: چون پس از تسخیر مصر و شناخته شدن او بمنزله ژوپیتر آمون در سکه ها وی را با دو شاخ که زینت سر او بود تصویر کرده اند. توضیح ابولکلام آزاد (هندی ) بقراین و اماراتی مراد از (( ذوالقرنین ) ) مذکور در قران را ((کوروش ) ) موسس سلسله هخامنشی دانسته است ( رک. لغت نامه. ذوالقرنین ). ۶ - علی ۴ بن ابی طالب.
خداوند دو شاخ.

دانشنامه آزاد فارسی

ذُوالقَرْنَیْن
(در عربی به معنای دارندۀ دو شاخ) شخصیتی در قرآن که سه بار به نام او تصریح شده و به داستان جهانگشایی او و بستن سدی مقابل یأجوج و مأجوج در سورۀ کهف، ۸۳ـ۹۸ اشاره شده است. قرآن وی را مؤمن به خدا و روز جزا و متدین به دین حق و برخوردار از خیر دنیا و آخرت که به صلح و رفق و کرامت و بسط عدالت در میان مردمان سلوک می کرده، معرّفی کرده است. در این که ذوالقرنین کیست نظریاتی مختلف ارایه شده که مهم ترین آن ها عبارت است از ۱. اسکندر مقدونی؛ ۲. کوروش یا داریوش بزرگ هخامنشی؛ ۳. تُبَّعُ الاقْرَن پادشاه جنوب عربستان؛ ۴. تِسِن چی هوانگ تی بزرگ ترین پادشاه قدیم چین. در وجه تسمیۀ ذوالقرنین نیز چند وجه یاد کرده اند: ۱. چون شرق و غرب زمین را در نوردیده بود؛ ۲. روزگار او برابر دو نسل طول کشید؛ ۳. تاج او دو شاخک یا برجستگی داشت؛ ۴. بر سر او دو گیسو بود. از میان احتمالات مذکور، براساس بررسی هایی که دو تن از علمای معاصر هند، سر احمدخان و سپس ابوالکلام آزاد، انجام داده و ویژگی های مذکور در قرآن کریم را بر کوروش کبیر تطبیق داده اند، بیش از همه احتمالات به مضامین آیات نزدیک تر و قابل قبول تر است. همچنین منظور از قوم یأجوج و مأجوج همان قوم مغول و سدّ مورد بحث را سدّی میان کوه های قفقاز در تنگۀ داریال و یا سدی در شرق ایران و شمال خراسان کنار رود اترک دانسته اند. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان قول اول را به رغم پاره ای اعتراضات، ارجح دانسته است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یکی از شخصیتهای مطرح شده در داستانهای قرآنی،ذوالقرنین است.
ذوالقرنین مرکب از دو کلمه است:۱- "ذو" که در لغت به معنی صاحب است ( در حالت نصب آن «ذا» و در حالت جر «ذی»). ۲- "قرْن" که در لغت به معنی جمع کردن می باشد، اقتران از همین ریشه اجتماع دو چیز یا چیزهاست، به استخوان شاخ نیز "قَرن" گویند. ترکیب "ذوالقرنین" معانی مختلفی دارد و یکی از معانی لغوی آن صاحب دو شاخ است و در اصطلاح نام شخصی می باشد که نام او سه بار در قرآن آمده است، او یکی از ناشناخته ترین و بحث انگیزترین شخصیت های قصص قرآنی می باشد. 
وجه تسمیه
اولین اختلاف پیرامون "ذوالقرنین" وجه تسمیه اوست، اقتضای مباحث تاریخی و فقدان نصوص قطعی روایی در مسأله تسمیه ذوالقرنین، باعث این اختلاف شده است؛ (البته برای قرآن اسم افراد مهم نیست، بلکه مهم شخصیت و اعمال افراد است).۱- او به شرق و غرب عالم رسید که عرب از آن تعبیر به قرنی الشمس (دو شاخ آفتاب) می کند.۲- دو قرن زندگی یا حکومت او۳- وجود برآمدگی مخصوص در دو طرف سر او۴- تاج مخصوص او که دارای دو شاخک بوده و...
ذوالقرنین کیست؟
در اینکه او چه شخصی است، نظرات مختلف است به اضافه اینکه قرآن هم به شخصیت وی تصریح نکرده؛ نظرات عبارتند از:۱- اسکندر مقدونی۲- یکی از پادشاهان یمن۳-کوروش هخامنشی ۴- منذر بن ماء السماء۵-تسن چی هوانگ تی (بزرگترین پادشاه قدیم چین) و...جدیدترین نظر در این مورد از "ابوالکلام آزاد" است، وی معتقد است ذوالقرنین همان "کوروش کبیر" است و صفاتی که قرآن برای او ذکر کرده با تاریخ زندگی او منطبق است، برخی از مفسرین این نظریه را پذیرفته اند.

جملاتی از کلمه ذوالقرنین

چون بگردد از دو گیتی رای تو دست ذوالقرنین آید جای تو
قصد آن کردم که ذوالقرنین ثانی گویمت هر غلامت از تو در هر مکرمت آن یافته
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم