قابل خوردن

لغت نامه دهخدا

قابل خوردن. [ ب ِ ل ِ خوَرْ / خُر دَ ] ( ص مرکب ) قابل اکل. خوردنی.

فرهنگ فارسی

قابل اکل خوردنی

جمله سازی با قابل خوردن

درحالی که بعضی از خوراک‌ها را می‌توان به صورت خام و بدون ایجاد تغییری در آن‌ها مصرف کرد، غذاهایی هم وجود دارند که برای این که طعم‌دار یا قابل خوردن باشند، باید تغییراتی در آن‌ها ایجاد کرد.
انگورفرنگی سفید اسپورت انگورفرنگی سرخ، از خانوادهٔ انگورفرنگی و بومی اروپا است. این انگورفرنگی بوته‌ای برگریز است که ارتفاع و پهنایش به یک متر می‌رسد و برگهایی شبیه به پنجه و میوه اش به شکل توده‌هایی کروی است که در تابستان قابل خوردن است. انگورفرنگی سفید از نظر طعم و رنگ که سفید مات است با انگورفرنگی سرخ متفاوت می‌باشد.