لغت نامه دهخدا
راست پا. ( ص مرکب )برپا. بر سرپا. قائم. و رجوع به راست پا آمدن شود.
راست پا. ( ص مرکب )برپا. بر سرپا. قائم. و رجوع به راست پا آمدن شود.
۱. (ورزش ) ویژگی ورزشکاری که با پای راست به توپ ضربه می زند.
۲. (ریاضی ) [قدیمی] متساوی الساقین.
{regular footer, regular} [ورزش] تخته برف سُری که پای چپ خود را در جلو و پای راست را در عقب تخته برف قرار می دهد
💡 غیرتسلیم ز ما هیچ نمیآید راست پا و سر چون خط پرگار به یک خم داریم
💡 پی سوی مقصود بردی راست پا همچو طبع راست محفوظ از خطا