پری افسا

لغت نامه دهخدا

پری افسا. [ پ َ اَ ] ( نف مرکب ) پری افسای. افسونگر یعنی صاحب تسخیر یاکسی که از برای تسخیر جن افسون خواند. ( برهان قاطع ).پریسای. پری بند. پریخوان. جادو. عزائم کننده پری.

فرهنگ معین

(پَ. اَ ) (ص فا. ) مانند پری، افسونگر، جن گیر، پری سای، پری بند، پری خوان.

فرهنگ عمید

کسی که برای تسخیر جن و پری افسون بخواند، پری سای، پری خوان، پری بند، افسونگر، جن گیر.

ویکی واژه

مانند پری، افسونگر، جن گیر، پری سای، پری بند، پری خوان.

جمله سازی با پری افسا

💡 تو خود شعری و چون سحر و پری افسانه را مانی به افسون کدامین شعر در دام من افتادی

💡 ای فسونگر، زان پری افسانه خوانی بر سرم عاشق دیوانه را تا چند افسون می‌کنی؟