تنزل

واژه‌ی تنزل در زبان فارسی به معنای کاهش مرتبه یا درجه، پایین آمدن، سقوط یا نزول در جایگاه، رتبه، موقعیت یا کیفیت است. این کلمه اغلب در موقعیت‌هایی به کار می‌رود که چیزی یا کسی از سطح بالاتر به سطح پایین‌تر منتقل می‌شود، چه از نظر اجتماعی، شغلی، معنوی یا حتی کمی.

ریشه‌شناسی

تنزل از ریشه «نزول» به معنای پایین آمدن یا کاهش گرفته شده است و به فرایند یا عمل پایین آمدن اشاره دارد.

کاربردهای معنایی

کاهش رتبه یا مقام: مثلاً فردی که از مقام یا موقعیت بالایی به موقعیت پایین‌تر منتقل می‌شود، می‌گویند «تنزل رتبه یافته است».

کاهش کیفیت یا ارزش: مثل کاهش کیفیت یک محصول یا کاهش ارزش یک چیز که به نوعی «تنزل کیفیت» گفته می‌شود.

کاهش معنوی یا اخلاقی: مثلاً در متون دینی یا فلسفی به معنای سقوط معنوی یا کاهش ارزش‌های اخلاقی به کار می‌رود.

در ادبیات و متون تاریخی: برای بیان سقوط یا نزول حکمرانان، امپراتوری‌ها یا تمدن‌ها استفاده می‌شود.

لغت نامه دهخدا

تنزل. [ ت َ ن َزْ زُ ] ( ع مص ) فروآمدن. ( زوزنی ). فرودآمدن. ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). فرودآمدن به درنگ. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مجمل اللغة ). به درنگ و مهلت فرودآمدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). به آهستگی و آرامی فرودآمدن. ( ناظم الاطباء ). نزول کردن. فرودآمدن. پائین آمدن. ( فرهنگ فارسی معین ). یقال: البرکة تتنزل من السماء و تنزلت الملائکة و منه قوله: تنزل من جو السماءیصوب. ( اقرب الموارد ). || ( اِمص ) نزول و کاستگی و فرسودگی و پائین آمدگی و معزولی. ( ناظم الاطباء ). نزول. فرودی. ج، تنزلات. ( فرهنگ فارسی معین ). باکردن و دادن صرف شود. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
- تنزل قیمت؛ پائین آمدن قیمت اشیاء. ارزان شدن. ( فرهنگ فارسی معین ).
- تنزل مقام؛ پایین آمدن مقام یا رتبه. مقابل ترفیع. ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

(تَ نَ زُّ ) [ ع. ] (مص ل. ) نزول کردن، پایین آمدن.

فرهنگ عمید

نزول کردن، فرود آمدن، پایین آمدن.

فرهنگ فارسی

نزول کردن، فرود آمدن، پایین آمدن
۱ - ( مصدر ) نزول کردن فرود آمدن پایین آمدن. ۲ - ( اسم ) نزول فرودی. جمع: تنزلات. یا تنزل بها ( قیمت ). پایین آمدن قیمت اشیا ارزان شدن. یا تنزل مقام ( رتبه ). پایین آمدن مقام ( ربته ) مقابل ترفیع مقام.
یوهانس کشیش و راهب آلمانی که در حدود سال ۱۴۶۵ در پیرنا متولد شد و به شال ۱۵۱۹ درگذشت. مواعظ او در مورد بخشایش و اغماض گناهان یکی از علل بروز اعتراض لوتر و هیجان اصطلاحات مذهبی و بالاخره پیدایش مذهب پرتستان در دین مسیح بود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تُنَزَّلَ: که نازل شود
معنی تُنَزِّلَ: که نازل کنی - تا نازل کنی
معنی تَنَزَّلُ: نازل می شود
ریشه کلمه:
نزل (۲۹۳ بار)

جملاتی از کلمه تنزل

پایهٔ اقبال بلند آنهمه چون شمع مچین کاخرکارت به عرق شرم تنزل شکند
اسیدهای چرب اشباع نشده به تنزل توسط ازن حساس هستند. این عکس‌العمل در تولید اسید ازلائیک از اسید اولئیک تجربه شده‌است.
سهل است از رقیب تنزل اگر کنی هر چند دشمن است، ببین در پناه کیست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال درخت فال درخت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تک نیت فال تک نیت