بهارستان

بهارستان، مکانی است که در آن زیبایی‌های طبیعت به اوج خود می‌رسد و شکوفه‌ها و گل‌های گوناگون به وفور دیده می‌شوند. در این منطقه، هر ساله با آمدن فصل بهار، زندگی دوباره‌ای به طبیعت بازمی‌گردد و رنگ‌ها و عطرهای دل‌انگیز گل‌ها فضای اطراف را پر می‌کند. شکوفه‌ها با لطافت و زیبایی خاص خود، نمایی شگفت‌انگیز از زندگی را به نمایش می‌گذارند و هر یک از آن‌ها داستانی از زیبایی و عشق را روایت می‌کنند. در بهارستان، تنوع گل‌ها به حدی است که هر بیننده‌ای را مجذوب خود می‌سازد و این مکان به مثابه یک تابلو زنده از هنر خداوند است. در کنار این گل‌ها، صدای پرندگان و نسیم ملایم بهاری، هماهنگی خاصی را ایجاد می‌کند که روح انسان را نوازش می‌دهد.

لغت نامه دهخدا

بهارستان. [ ب َ رِ ] ( اِ مرکب ) ( از: بهار + -ِستان ) جایی که شکوفه و گلهای گوناگون در آن انبوه باشد. ( از حاشیه برهان چ معین ). جایی که انبوه از شکوفه و گلهای گوناگون باشد. ( ناظم الاطباء ): 
همین بس در بهارستان محشر خون بهای من 
غبارش بوی گل شد در رکاب و گردجولانش.خاقانی.|| بتخانه. بتکده. ( فرهنگ فارسی معین ).
بهارستان. [ ب َ رِ ] ( اِخ ) مجلس شورای ملی. میدان و محله ای است در تهران که مجلس شورای ملی [ سابق ] در شرق و مسجد و مدرسه عالی سپهسالار در جنوب شرقی آن قرار دارد. ( فرهنگ فارسی معین ).
بهارستان. [ ب َ رَ /رِ ] ( اِخ ) بهار خسرو. قالی بزرگی که در تالار بار یکی از قصور سلطنتی تیسفون مفروش بود و بقول بلعمی آنرا «فرش زمستانی » می گفتند و آن از جنس زربفت بود و 60 ارش طول و 60 ارش عرض داشته در فصل زمستان منظره بهار را در برابر شاهنشاه میگسترده است. در متن آن خیابانها و جدولهای آب ساخته بودند و شهرها از میان باغی خرم می گذشت که کشتزارها و باغچه ها پر میوه و سبزی آنرا فرا گرفته بودند. شاخ و برگ درختان آن از زر و سیم و گوهرهای رنگارنگ بود. ( فرهنگ فارسی معین ).
بهارستان. [ ب َ رَ / رِ ] ( اِخ ) بهارستان چین. بهار چین. بهارخانه چین. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به بهارخانه چین شود.

فرهنگ معین

(بَ رِ ) (اِمر. ) بتخانه، بتکده.

فرهنگ عمید

۱. باغی که درختان نارنج و سایر مرکبات فراوان داشته باشد.
۲. جایی که شکوفه ها و گل های رنگارنگ داشته باشد.

فرهنگ فارسی

میدان ومحله ایست در تهران که مجلس شورای ملی در مشرق و مسجد و مدرسه عالی سپهسالار در جنوب شرقی آن قرار دارد.
باغی که درختان نارنج وسایرمرکبات فراوان داشته
( اسم ) بتخانه بتکده.

دانشنامه عمومی

بهارستان (بدخشان). بهارستان ( به لاتین: Baharestan ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت بدخشان واقع شده است.
بهارستان (جم). بهارستان شهری از توابع بخش مرکزی شهرستان جم استان بوشهر در جنوب ایران می باشد.
این شهر در شهرستان جم قرار دارد و بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت آن ۵۹۸۹ نفر ( ۱۵۰۷ خانوار ) است.
بهارستان در هفته دولت سال ۱۳۹۸ رسماً به شهر ارتقا یافت.
بهارستان (خنداب). بهارستان روستایی در دهستان خنداب بخش مرکزی شهرستان خنداب استان مرکزی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۴۸ نفر ( ۱۵خانوار ) بوده است.

دانشنامه آزاد فارسی

بَهارستان
(یا: روضةالاخبار و تحفة الابرار) کتابی ادبی و تاریخی به فارسی از جامی، در ۸۹۲ق. مؤلف این کتاب را به پیروی از گلستان سعدی و به نثری ساده تر از آن، در هشت روضه، به نام فرزندش (ضیاءالدین یوسف) و سلطان حسین بایقرا نوشت. بهارستان آمیخته ای از نظم و نثر است، اما بخش منظوم آن اندکی بیشتر است. این کتاب بارها به چاپ رسیده است؛ ازجمله با تصحیح اعلاخان افصح زاد (تهران، ۱۳۷۹ش). به ترکی، انگلیسی، فرانسه و روسی نیز ترجمه شده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بهارستان یا روضه الاخیار و تحفه الابرار، کتابی در حکایات و اندرزهای اخلاقی به نثر ساده و مسجع آمیخته به نظم، نوشته عبدالرحمان جامی است.
بهارستان یا روضه الاخیار و تحفه الابرار، کتابی در حکایات و اندرزهای اخلاقی به نثر ساده و مسجع آمیخته به نظم، نوشته عبدالرحمان جامی (۸۱۷ ـ ۸۹۸). مؤلف، آن را برای تعلیم و تربیت فرزندش، ضیاءالدّین یوسف، تألیف و در ۸۹۲ به پادشاه تیموری، سلطان حسین بایقرا (حک:۸۷۳ ـ۹۱۱)، تقدیم کرده است.
این کتاب شامل مقدمه، هشت روضه و خاتمه است، و به شیوه گلستان سعدی تألیف شده است؛ هشت روضه بهارستان، به تقلید از هشت باب گلستان، عبارت است از: ۱) ذکر حکایاتی درباره مشایخ صوفیه و برخی اسرار احوال آنان؛ ۲) حکم و مواعظ؛ ۳) اسرار حکومت و ذکر حکایاتی از شاهان؛ ۴) بخشش و بخشندگان؛ ۵) تقریر حال عشق و عاشقان؛ ۶) مطایبات؛ ۷) شعر و بیان احوال شاعران؛ ۸) حکایاتی از زبان جانوران.
ویژگیهای بارز بهارستان
ویژگیهای بارز بهارستان عبارت است از: استشهاد به آیات قرآن کریم و احادیث و مأثورات دینی، استناد به اشعار فارسی و عربی، کاربرد لغات و اصطلاحات عرفانی، لغات و ترکیبات فارسی و صنایع بدیعی، و استفاده از امثال و حکم.
عبارات کتاب، جز در مواردی خاص، ساده است و در میان آثار منثور مقامی شامخ دارد. بیشتر قسمتهای کتاب مشتمل بر مطالب اخلاقی و اندرزهای سودمند، و مطایباتِ آن متضمّن لطایف و ظرایف است و باب «شعر و بیان احوال شاعران » آن دارای فواید تاریخی و ادبی است و قطعات تاریخی آن به روشن شدن احوال شعرا و عرفا کمک می کند، هرچند مؤلف گاهی دچار اشتباهات تاریخی و لغزشهای ادبی شده و به استناد برخی از تذکره ها، مانند لباب الالباب عوفی، مطالبی نقل کرده است که درست نمی نماید؛ از جمله حکایاتی درباره رودکی فردوسی و چند شاعر دیگر.
← بهارستان متأثر گلستان سعدی
(۱) کارل هرمان اته، تاریخ ادبیات فارسی، ترجمه با حواشی رضازاده شفق، تهران ۱۳۵۱ ش.
(۲) ادوارد گرانویل براون، تاریخ ادبی ایران: از سعدی تا جامی، ترجمه با حواشی علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۵۷ ش.
(۳) عبدالرحمان بن احمد جامی، بهارستان، چاپ اسماعیل حاکمی، تهران ۱۳۶۷ ش.


ویکی واژه

بتخانه، بتکده.

جملاتی از کلمه بهارستان

غلام ناله دیوانگان روی توام خوش است زمزمه مرغ در بهارستان
ای خدا این باغ را سرسبز دار در بهارستان بی‌نقصان تو
در بهارستان یکتایی بلند و پست نیست ناز خار و گل به یک دندانه می باید کشید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم