تجاوز یکی از جدیترین و نگرانکنندهترین مسائل اجتماعی است که تقریباً در تمام جوامع وجود دارد. این عمل نه تنها به فرد قربانی آسیبهای جسمی و روانی وارد میکند، بلکه تاثیرات منفی عمیقی بر روی خانواده و جامعه نیز دارد. تجاوز به عنوان نقض حقوق انسانی، احساس امنیت را از فرد سلب میکند و میتواند در درازمدت به بروز اختلالات روانی و اجتماعی منجر شود. لازم است که جامعه نسبت به این پدیده شوم آگاهی بیشتری پیدا کند و با حمایت از قربانیان، زمینههای پیشگیری از وقوع آن را فراهم سازد. آموزش و فرهنگسازی در این زمینه، به ویژه در مدارس و خانوادهها، از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین، باید به سیستمهای قانونی و حمایتی توجه ویژهای شود تا به قربانیان کمک شود و مجرمان به مجازاتهای مناسب برسند. تنها با همکاری تمام اقشار جامعه میتوان به کاهش این معضل اجتماعی و حفاظت از حقوق افراد پرداخت.
تجاوز
لغت نامه دهخدا
تجاوز. [ ت َ وُ ] ( ع مص ) عفو کردن گناه کسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). درگذشتن ازگناه. ( ترجمان عادل بن علی ) ( آنندراج ): سزاوار عاطفت خداوند عالم سلطان بزرگ... که آنچه به اول رفته از بندگان تجاوز فرمایند. ( تاریخ بیهقی ). هر کار بقصد نقض عهد منسوب نباشد مجال تجاوز... فراختر باشد. ( کلیله و دمنه ). رسولان بشفاعت تجاوز از زلات اخلاطیان چند نوبت بفرستادند. ( جهانگشای جوینی ). || چشم پوشیدن و اغماض کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || از حد درگذشتن در آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). از حد درگذشتن. ( آنندراج ). افراط. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). درگذشتن. ( دهار ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ). از حد درگذشتگی وریژک. ( ناظم الاطباء ). بگذشتن از چیزی. ( ترجمان عادل بن علی ). تخطی. تعدی. بیرون شدن از حد و حق و عدل.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. آسیب رساندن یا از میان بردن حقوق دیگران.
۳. خارج شدن از اندازه.
۴. [قدیمی] گذشت، بخشش.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- در گذاشتن فرا گذاشتن. ۲- گذشت کردن. ۳- گذشتن: (( از حد خود تجاوز نکن. ) ) ۴- ( اسم ) گذشت عفو. ۵- در گذشتگی از حد. جمع: تجاوزات.